خانه / داستانک / داستانک

داستانک

۴۵در دامنه کوهی سه بنّا زندگی می‌کردند
کار آنها تراشیدن سنگ‌هایی بود که از کوه‌ها استخراج می‌کردند.
وقتی از اولین بنّا پرسیدند: «چه کار می‌کنی»
در پاسخ گفت: «سنگ می تراشم».
وقتی همین پرسش از دومین بنّا شد،
گفت: « سنگ می تراشم تا دیوار بسازم» !
و وقتی این پرسش از سومین بنّا نیز شد، هیجان‌زده پاسخ داد:
«قصر بزرگی می‌سازم که در بالای این کوه قرار خواهد گرفت و همه‌ی این سنگ‌ها برای ساختن پایه‌های نیرومند قصر هستند.
بعدا سنگ‌های کوچکتری برای ساخت دیوارهای عظیم و محکم قصر و سر دروازه‌های آن خواهم تراشید‌، آنگاه …به هدفی بزرگ به آینده بنگرید، تا کار بزرگی در وجود شما شکل گیرد!

همچنین ببینید

آدم خوب، هیچوقت عوض نشو…

آدم خوب، هیچوقت عوض نشو… رفتم توی مغازه تعمیرات کامپیوتر و گفتم: ببخشید این تبلت ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.