خانه / داستانک / صدقه ای که در عزت پیچیده شده

صدقه ای که در عزت پیچیده شده

صدقه ای که در عزت پیچیده شده

خانم از پیرمردِ دستفروش می پرسد:
این دستمال ها دونه ای چنده؟

فروشنده پاسخ می دهد: هر کدوم دو هزار تومن خانم.

خانم می گوید:
من شش تا برمی دارم و ده هزار تومن می دم یا نمی خرم و می رم.

فروشنده پاسخ می دهد:
اشکالی نداره خانم. با این که سودی برام نداره ولی این می تونه شروع خوبی برای من باشه چون امروز حتی یه دونه دستمال هم نفروخته ام و برای زنده ماندن به پولِ این ها نیاز دارم.

خانم، دستمال ها رو را با قیمتِ دلخواهِ خودش می خرد و با احساسِ برنده شدن، سوارِ ماشینِ شیکِ خود می شود و با دوستش به رستورانی شیک می رود.

او و دوستش آنچه را که میخواستند سفارش دادند، آنها فقط کمی‌ از غذای خود را خوردند و آنرا باقی گذاشتند.

صورتحساب را که ۳۵۰ هزار تومان بود ۴۰۰ هزار تومان حساب می کنند و به صاحبِ رستورانِ شیک می گویند که بقیه اش را به عنوانِ انعام نگه دارد…

این داستان ممکن است برای صاحبِ رستورانِ شیک، کاملا عادی به نظر برسد ، اما برای پیرمردِ فروشنده بسیار ناعادلانه است…

سوالی که مطرح می شود این است:

چرا همیشه هنگامِ خرید از نیازمندان، باید نشان دهیم که قدرت داریم؟
و چرا ما نسبت به کسانی که حتی نیازی به سخاوتِ ما ندارند سخاوتمند هستیم؟

یک بار مطلبی را در جایی خواندم که می گفت:
پدری از افرادِ فقیر، با قیمتِ بالا، اجناس می خرید، هرچند به وسایلِ احتیاج نداشت. گاهی اوقات هزینه بیشتری برای آن ها پرداخت می کرد. پسرش شگفت زده از او می پرسد:
“چرا این کار را می کنی بابا؟”

پدر پاسخ می دهد:
“این خیریه ای است که در عزّت پیچیده شده است، پسر.”

همچنین ببینید

اهدای سبد غذایی در ماه مبارک رمضان

اهدای سبد غذایی در ایام ماه مبارک رمضان به مددجویان محترم تحت پوشش مجمع انجام ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.