خانه / سبک زندگی / فرهنگ سازی / ماجرای بانوی خیّری که دبیر کل سازمان ملل متحد از او تقدیرکرد

ماجرای بانوی خیّری که دبیر کل سازمان ملل متحد از او تقدیرکرد

ماجرای بانوی خیّری که دبیر کل سازمان ملل متحد از او تقدیرکرد/ این بانو کاندیدای دریافت جایزه صلح و دوستی شد


خانم بهادر زاده در اوایل دهه ۵۰ خبردار می‌شود دکتر حکیم زاده؛ رئیس وقت بیمارستان فیروزآبادی که خیلی‌ها او را به خیرخواهی می‌شناختند آسایشگاه خیریه‌ای را برای نگهداری از سالمندان و معلولان تنها و بی‌پناه در روستایی در جنوب تهران راه‌اندازی کرده است.
وقتی خبر ساخت آسایشگاه کهریزک به گوش خانم بهادر زاده می‌رسد ایشان به دیدن دکتر حکیم زاده می‌روند تا در تأمین لوازم موردنیاز آسایشگاه سهیم شود و در این دیدار پرماجرا حرف‌هایی ردوبدل می‌شود که بانو بهادر زاده زیر پای خوش‌نشینی در شمیران را خالی می‌کند و همه‌سال‌های میان‌سالی و سالمندی زندگی‌اش با کهریزک گره می‌خورد.»


بانو بهادر زاده وقتی اوضاع، کمی سامان گرفت، بساط اولین جشن ازدواج معلولان تنهای آسایشگاه را راه انداخت. همان‌جا در آسایشگاه یک سوییت برای زندگی آن‌ها آماده شد. چند ماه بعد خانم قندهاری بانی دومین مراسم ازدواج عروسی شد. معلولان آسایشگاه جان تازه گرفتند. یکی دو سال بعد باهمت خانم بهادر زاده و کمک خیران نیکوکار برای زندگی زوج‌های معلولان آسایشگاه، شهرک امید با ۲۰ خانه کوچک و نقلی ساخته شد.»
بانو بهادر زاده از سال ۱۳۵۴ تا سال ۱۳۹۵ بی‌وقفه و شبانه‌روز به معلولان و سالمندان آسایشگاه خدمت کرد و معلولان و سالمند شاهدند که در ۹۴ سالگی باوجود بیماری با ماسک اکسیژن به آسایشگاه می‌آمد.
آوازه گروه بانوان نیکوکار خانم بهادر زاده در آن‌سوی مرزها هم پیچید. نمایندگان خانم بهادر زاده در ۶ کشور در میان ایرانیان، گروه بانوان نیکوکار را راه‌اندازی کردند. در کشورهای اروپایی برای جلب کمک از ایرانیان، بازارچه‌های خیریه راه می‌انداختند و عواید حاصل از آن را برای آسایشگاه کهریزک می‌فرستادند.

اشرف بهادر زاده در سال ۶۹ پس از زلزله رودبار با تعدادی از اعضای گروه بانوان نیکوکار به رودبار رفت و برای سرپرستی موقت کودکانی که خانواده‌شان را در زلزله از دست دادند طرح پدر یار و مادر یار را اجرا کرد. این طرح باهمت ایشان پس از زلزله بم هم اجرا شد و بانوان نیکوکار علاوه بر کمک‌های مالی قابل‌توجه به داد کودکان و افرادی که پس از زلزله دچار معلولیت شدند رسیدند.
در این سال‌ها چه بسیار مددجویانی که در کهریزک، توانمند شدند چون مادر معنوی مددجویان آسایشگاه باور داشت آن‌ها ناتوان نیستند. همه به او می‌گفتند مادر جون. مادر جون معلولان را “توان یاب” خطاب می‌کرد که باور کنند توانا هستند. چه معلولانی که به مسابقات پارالمپیک و جهانی اعزام شدند. چه بسیار سالمندانی که در کهریزک با شوق به زندگی، از خمودگی رهایی یافتند و ساز زدند و آواز خواندند و کارکردند و چه بسیار هنرمندانی که از دل کهریزک آموزش دیدند و برخاستند و….
مادر جون آسایشگاه کهریزک، اسفند سال ۹۵ مددجویان را تنها گذاشت. در روز وفاتش همه اشک می‌ریختند. جسم مادر معنوی آسایشگاه کهریزک از هزاران فرزندش خداحافظی کرد و در محوطه ورودی آسایشگاه در کنار مزار دکتر حکیم زاده؛ مؤسس آسایشگاه آرام گرفت، اما او با یک‌عمر فعالیت اجتماعی عاشقانه و مادرانه، به هزاران نفر آموخت که رخ‌به‌رخ به‌صورت زندگی زل بزنند و به او سلام کنند.

همچنین ببینید

صدقه همیشه پول نیست!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.