خانه / داستانک / حکایت جوانمردی حضرت علی (ع)

حکایت جوانمردی حضرت علی (ع)

حضرت علی علیه السلام در یکی از نبردها مردی (عمروبن عبدود) را به زمین زد و روی سینه او نشست تا سرش را از تن جدا کند، ولی آن مرد آب دهان بر روی حضرت علی (ع) انداخت، در این هنگام حضرت از روی سینه آن مرد برخاسته و از قتل او صرفنظر کرد. چون سبب برخاستن از روی سینه آن مرد را از حضرت جویا شدند، فرمود: چون آب دهان بر رویم افکند، خشمگین شده ترسیدم اگر او را بکشم خشم و غضب من در قتل او دخیل باشد. دوست نمی داشتم او را جز برای رضای خداوند قادر متعال بکشم.

همچنین ببینید

آدم خوب، هیچوقت عوض نشو…

آدم خوب، هیچوقت عوض نشو… رفتم توی مغازه تعمیرات کامپیوتر و گفتم: ببخشید این تبلت ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.