خانه / اطلاعات عمومی / همیشه بهتر بودن، شادی نمی‌آورد

همیشه بهتر بودن، شادی نمی‌آورد

Smiley man. Business Mask Face Smiling Holding Hand Paper

تلاش برای بهتر بودن یکی از اهداف ارزشمندی است که پایه‌های اصلی رسیدن به موفقیت را شامل می‌شود، اما اشتیاق و میل درونی که انسان را به سوی بهترین بودن می‌کشاند، گاه همچون قلوه سنگی، اسباب لغزش و سقوط را فراهم می‌کند.

حرکت به سوی کمال از امیال درونی است که در همه افراد کم و بیش وجود دارد و این مسأله طبیعی است که هر فردی برای تحقق بخشیدن به رویاهایش تلاش کند. اما همین تلاش برای خاص و منحصر به فرد بودن گاهی اوقات باعث ایجاد احساس ناامنی، خود شیفتگی و افت عملکرد و از دست دادن توانایی‌های فردی می‌شود.
تحقیقات متعدد نشان می‌دهد، احساس خوشبختی و شادی که به دنبال انجام کارهای هر چند به ظاهر بی‌ارزش پدید می‌آید، نشانه‌ای از درست پاسخ گفتن به نیاز کمال طلبی است. میل رسیدن به کمال در تمام افراد وجود دارد، لازم نیست مدیر عامل مؤسسه‌ای بنام بود تا به این نیاز پاسخ گفته شود، گاهی اوقات با کاشتن یک گل ساده، پختن غذایی که دوست داریم، حرکت درمسیری که به شادی دیگری منجر می‌شود، چندان احساس رضایت و خوشبختی در وجود آدمی پدیدار می‌کند که حکایت از میل به کمال طلبی دارد.
مطابق با آخرین پژوهش‌های انجام گرفته شخصیت‌های ایده‌آل‌گرا و کمال طلب‌های افراطی به دلیل اینکه اضطراب و استرس بالایی را تجربه می‌کنند، ۵۱ درصد بیشتر در معرض مرگ زودرس قرار می‌گیرند. میل به بهترین بودن و کمال طلبی بر تمام ابعاد زندگی سایه می‌افکند و کیفیت آن را تحت تأثیر قرار می‌دهد، با‌وجود تصور به سوی ساحل موفقیت پارو می‌زنیم، اما این پارو زدن بر خلاف جریان آب است. مطابق با آخرین دستاوردهای محققان، تلاش برای بهترین بودن با افسردگی‌های شغلی و تحصیلی همراه است. خستگی‌های مزمن، کاهش قدرت عملکرد و اضطراب محصول تلاش‌های افراطی برای بهترین بودن است. در واقع اگر فردی از عزت نفس کاذب رنج ببرد یا عزت نفس پایینی داشته باشد، به دنبال راهی برای جبران افراطی این نقایص می‌گردد و با قدم برداشتن در مسیری که با هدف جبران کمبودهای درونی پیش می‌رود، می‌تواند پاسخ مناسبی برای بهتر بودن و نیل به موفقیت پیدا کند.
زندگی در دنیای رقابت و رو به پیشرفت امروز باعث شده است جوانان و نوجوانان استرس بیشتری را تجربه کنند. اشتیاق والدین برای بهترین بودن و متفاوت دیده شدن، فرصتی برای لذت بردن از زندگی باقی نمی‌گذارد و فرزندان نیز در این طوفان‌های هیجانی آسیب پذیر می‌شوند. این نوع والدین بهتر بــــــودن و اهداف کمال طلبانه را به نوجوان خود نیز القا می‌کنند و گاهش اوقات فشار برای برآورده کردن آرزوهای به سرانجام نرسیده پدر و مادرها آنقدر زیاد می‌شود که کودک یا نوجوان احساس بی‌کفایتی و بی‌ارزشی می‌کند، چرا که موفق نشده است آرزوهای پدر و مادرش را تحقق بخشد.
آن روی سکه نیز نوجوانانی با تمایلات خود شیفته وار را می‌توان مشاهده کرد، جوانانی که بشدت احساس ناامنی می‌کنند و به دلیل فقدان احساس انگیزه درونی و دست‌یابی به نیازهای فردی شان همواره تحت تأثیر تحسین‌های کاذب اطرافیان قرار گرفته و با‌وجود شاگرد اول بودن یا موفق بودن در حوزه‌های تحصیلی، هوش هیجانی پایینی داشته و عملکرد‌های ارتباطی شان دچار آسیب شده است. این گروه از نوجوانان معمولاً از زندگی آینده شان به احساس رضایت نمی‌رسند، همیشه در حال شکایت هستند، برای احساس خوشبختی کردن دست به جبران افراطی می‌زنند، همیشه با احساس کمبود دست و پنجه نرم می‌کنند و از آنجا که نمی‌دانند چه چیزی آنها را به این سو و آن سو می‌کشاند دست به تسکین می‌زنند. دیدگاه از خود شرمنده بودن در تمام مراحل زندگی همراه این افراد است، این کودکان که معمولاً حس دوست داشته شدن و با ارزش بودن را فقط هنگام کسب مدارج علمی و موفقیت‌های روزمره زندگی دریافت کرده‌اند، همواره برای به دست آوردن ثروت یا قدرت رؤیایی حرص می‌زنند. در بزرگسالی نیز این باور اشتباه که مردم آنها را به خاطر موقعیت اجتماعی و موفقیت‌های شان دوست دارند، هنوز در آنها وجود دارد و از این رو احساس ناامنی شدیدی سلامت روان شان را تهدید کرده و نمی‌توانند در مسیر رسیدن به موفقیت گام بردارند. گفت‌و‌گوهای درونی منتقدانه آنها را تنها نمی‌گذارد و تمام جوانب زندگی آنها را تحت تأثیر قرار می‌دهد.
نباید این نکته را فراموش کرد که جست و جوی کمال با ارزش‌ها و آرمان‌های فردی همراه است نه آنکه دیگران برای مان تعریف می‌کنند باید به صدای درون و خواسته‌های درون گوش داد، اگر دلت می‌خواهد آواز بخوانی، آواز بخوان. تفکر و تلاش برای کشف و به جنبش در آوردن پتانسیل‌های درونی است که احساس خوشبختی را به همراه دارد، تلاشی که در آن کمتر نیاز به قدرت، مورد قدردانی واقع شدن و آسایش به چشم می‌خورد، تلاشی که تنها به سوی بیدار کردن یک نیاز درونی انجام می‌شود و این همان آشکار شدن خلاقیت و رسیدن به پاداشی است که آرامش نام دارد.

 دکتر لیزا فایراستون ـ روانشناس بالینی

برگرفته از روزنامه ایران

همچنین ببینید

از خودت شروع کن

اگر امروز صبح که از خواب بیدار شده ای… بببینی که بیست کیلو چاق شده‌اید ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.