خانه / بایگانی برچسب: خداوندا (صفحه 18)

بایگانی برچسب: خداوندا

سلف سرویس

“امت فاکس” نویسنده و فیلسوف معاصر ایرلندی در اولین سفر خود به آمریکا برای صرف غذا به رستورانی رفت او در گوشه ای به انتظار پیش خدمت نشست ؛ اما کسی به او توجه نمیکرد از همه بدتر افرادی که بعد از او وارد شده بودند همگی مشغول خوردن بودند ...

ادامه نوشته »

باور

در سال ١٩٧٧ یک مرد ۶٣ ساله ، عقب یک ماشین بیوک را از روی زمین بلند کرد تا دست نوه اش را از زیر آن بیرون آورد … قبل از آن هیچ چیزی سنگین تر از کیسه ٢٠ کیلویی بلند نکرده بود ! او بعدها کمی دچار افسردگی شد ...

ادامه نوشته »

امید

تنها بازمانده یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیره دورافتاده برده شد، او با بیقراری به درگاه خداوند دعا می‌کرد تا او را نجات بخشد، او ساعتها به اقیانوس چشم می‌دوخت، تا شاید نشانی از کمک بیابد اما هیچ چیز به چشم نمی‌آمد. سرآخر ناامید شد و تصمیم ...

ادامه نوشته »

توفان زندگی

دختر کوچکی هرروز پیاده به مدرسه می رفت وبرمی گشت آن روزصبح هوا رو به وخامت گذاشت و توفان و رعد و برق شدیدی درگرفت. مادرکودک نگران شده بود که مبادا دخترش از توفان بترسد، به همین جهت تصمیم گرفت بااتومبیل خود به دنبال دخترش برود. در وسط های راه، ...

ادامه نوشته »

اخلاق و ادب

ﻣﺮﺩﯼ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﺯﯾﺮ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺩﻭ ﺭﺍهی ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ! ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﻧﺰﺩ ﺍﻭ ﺁﻣﺪ، ﺍﺯ ﺍﺳﺐ ﭘﻴﺎﺩﻩ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺩﺍﯼ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻗﺮﺑﺎﻥ، ﺍﺯ ﭼﻪ ﺭﺍﻫﯽ ﻣﯿﺘﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺘﺨﺖ ﺭﻓﺖ؟ ‏ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻭﺯﯾﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻧﺰﺩ ﻣﺮﺩ ﻧﺎﺑﯿﻨﺎ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﺩﺍﯼ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﻔﺖ: ﺁﻗﺎ، ﺭﺍﻫﯽ ﮐﻪ ...

ادامه نوشته »

صورتجلسه عادی ۲۶-۰۸-۱۳۹۵ مجمع خیرین شهرستان آمل

بنام خیرخواه خیرخواهان مجمع خیرین شهرستان آمل   تاریخ جلسه:۲۶-۰۸-۹۵                                 زمان جلسه:۱۸:۱۰ مقدمه:جلسه هفتگی مجمع خیرین شهرستان آمل، با حضور اعضای محترم هیأت امناء و با قرائت آیاتی از کلام ا… مجید آغاز گردید. ابتدا ...

ادامه نوشته »

همه چیز به خودتان برمی گردد!

مرﺩ ﻓﻘﯿﺮﻯ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﮐﺮﻩ ﻣﻰ ﺳﺎﺧﺖ، ﺁﻥ ﺯﻥ ﮐﺮﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺍﯾﺮﻩ ﻫﺎﯼ ﯾﮏ ﮐﯿﻠﻮﯾﻰ ﻣﻰ ﺳﺎﺧﺖ . ﻣﺮﺩ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﻪ ﯾﮑﻰ ﺍﺯ ﺑﻘﺎﻟﻰ ﻫﺎﯼ ﺷﻬﺮ ﻣﻰ ﻓﺮﻭﺧﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻣﺎﯾﺤﺘﺎﺝ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺧﺮﯾﺪ . ﺭﻭﺯﻯ ﻣﺮﺩ ﺑﻘﺎﻝ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﺮﻩ ﻫﺎ ﺷﮏ ﮐﺮﺩ ...

ادامه نوشته »