خانه / داستانک / حکایت بهشت

حکایت بهشت

از حکیمی پرسیدند: تا بهشت چقدر راه است؟

گفت: یک قدم.

از او پرسیدند: چطور؟

گفت: یک پایتان را روی نفس اماره بگذارید و پای دیگرتان را در بهشت

 

همچنین ببینید

آدم خوب، هیچوقت عوض نشو…

آدم خوب، هیچوقت عوض نشو… رفتم توی مغازه تعمیرات کامپیوتر و گفتم: ببخشید این تبلت ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.