احسان بهمعنای نیکی و نیکوکاری، فضیلتی همگانی است و در همه جوامع بشری با هر مسلک و مذهبی امری ستوده است.
احسان بهمعنای عام، هر کار خوبی است که آدمی انجام میدهد؛ یعنی، هر کاری که انسان برای دیگران انجام میدهد و یا نعمتی که به آنها میدهد. خواه این خیر و نعمت کوچک، خواه بزرگ، خواه کم، خواه زیاد باشد، احسان و نیکوکاری شمرده میشود. در واقع مقدار و میزان کار خیر و احسان اصلا مهم نیست و چیزی که در این میان موضوعیت دارد، خود کار نیکو است؛ نه بزرگی و عظمت آن.
اما خداوند در آیه ۹۰سوره نحل، احسان را همگام و همبسته با عدل معرفی میکند: خداوند امر میکند به عدل و احسان. امام علی(ع) تفسیری لطیف از این آیه ارائه میدهد: عدل، یعنی انصاف و احسان، یعنی بخشش؛ ترکیب این دو مفهوم معنایی مطلوب را به ذهن متبادر میسازد: احسان، همبسته با عدل و انصاف است.
از اینرو با عنایت بر مفاهیم کلی آیات و روایات، گونههایی از احسان در اولویت قرار میگیرند که توجه به آنها میتواند نیکی را بر مدار عدل قرار دهد. این اولویتها را میتوان اینگونه درنظر گرفت: احسان به پدر و مادر، خویشان نیازمند، یتیمان و بینوایان؛ صلهرحم و دیدار با خویشان.
احسان در فرهنگ دین تنها نیکی به دیگران نیست، بلکه انجام وظایف به نحو مطلوب هم نوعی نیکی و احسان برشمرده شده و در قرآنکریم بهعنوان صفتی از صفات خداوند مطرح شدهاست (سجده/۷). حتی رعایت تقوا در زندگی نیز برای آدمیان احسان محسوب میشود(زمر/۱۰).
حال یک سؤال پیش میآید که احسان آدمی چگونه کامل و مقبول میشود؟ پاسخ را در بیانات حضرت امیر میتوان یافت. امام علی(ع) کمال احسان را در ۳ ویژگی میدانند: تعجیل در کار خیر، ناچیز شمردن آن، هر چند زیاد باشد و بیمنت بودن که زیبایی احسان است.
اما رعایت انصاف در احسان نیز معنایی دارد، یعنی احسان بیجا نکنیم. حتی در احسان و نیکوکاری هم باید قواعدی را رعایت کنیم. امام علی(ع) این معنا را در کلام بیان فرموده است:
گشادهدست و بخشنده باش ولی از ریخت و پاش بپرهیز، و در زندگی اندازه نگهدار اما سخت مگیر (حکمت۳۲).