خانه / بایگانی برچسب: عارفانه (صفحه 13)

بایگانی برچسب: عارفانه

این نیز بگذرد!

ﻣﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﻟﺒﺎﺱ ﻭ ﮐﻔﺸﻬﺎﯼ ﮔﺮﺍﻧﻘﯿﻤﺖ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﺮﯾﺴﺖ. ﻧﺰﺩﯾﮑﺶ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﺍﯼ ﮐﻪ ﺧﯿﺮﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﺮﺩﻡ، ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ: “ﺍﯾﻦ نیز بگذﺭﺩ” ﻋﻠﺖ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ، ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﺩﺳﺖ ﺧﻂ ﻣﻦ ﺍﺳﺖ. ﭼﻨﺪ ساﻝ ﭘﯿﺶ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻧﻘﻄﻪ ﻫﯿﺰﻡ ﻣﯿﻔﺮﻭﺧﺘﻢ. ...

ادامه نوشته »

ظرفیت انسان ها

مردی از دست روزگار سخت می نالید پیش استادی رفت و برای رفع غم و رنج خود راهی خواست استاد لیوان آب نمکی را به خورد او داد و از مزه اش پرسید؟ آن مرد آب را به بیرون از دهان ریخت و گفت: خیلی شور و غیر قابل تحمل ...

ادامه نوشته »

داستانک

مردی ۴ پسر داشت آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد. پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم نیز در پاییز به کنار درخت رفتند. سپس پدر همه را فرا خواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند ...

ادامه نوشته »

“ﻭﺍﮔﻮیه”

ﺁﻫﺴﺘﻪ ﺑﺎﺧﻮﺩ ﺻﺤﺒﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﺍ ﻭﺍﮔﻮیه مینامند؛ ﻭﺍﮔﻮیه ﻫﺎ ﺍﺛﺮﺍﺕ عمیقی بر ﻓﺮﺩ ﮔﻮینده ﺩﺍﺭﻧﺪ. دانشمندان آمریکایی طی مطاﻟﻌﺎﺗﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺑﻪﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻓﻘﻂ یک ﺑﺎﺭ ﺑﮕﻮیید: “ﻓﻼﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ نمیتوانم ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻡ”، باید یک ﻧﻔﺮ ﺩیگر ﻫﻔﺪﻩ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﮕﻮیدﮐﻪ “ﺷﻤﺎ میتوانید ﺁﻥ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩهید” ...

ادامه نوشته »

یک اشتباه

  روزی یک معلم در کلاس ریاضی شروع به نوشتن بر روی تخته‌سیاه کرد ۹*۱=۷ ۹*۲=۱۸ ۹*۳=۲۷ ۹*۴=۳۶ ۹*۵=۴۵ ۹*۶=۵۴ وقتی کارش تمام شد به دانش‌آموزان نگاه کرد ، آن‌ها دیگر نتوانستند جلوی خود را بگیرند و شروع به خنده کردند وقتی او پرسید چرا می‌خندید ، یکی ازدانش‌آموزان اشاره ...

ادامه نوشته »

سخن روز

‌انسان باش … ﭼﻪ ﻓﺮقے ﻣﯽ ڪﻨﺪ محرمﺑﺎﺷﺪ و ﯾﺎ صفر تیر باشد و یا آبان دسامبر باشد و یا ژوئن؟!! ﻫﺮ ﺭﻭﺯے ڪﻪ ﺩستے ﺭﺍ ﮔﺮفتے ﺩلـے ﺭﺍ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﯼ اشکــے ﺭﺍ ﭘﺎڪ ڪﺮﺩﯼ ﺍﻧﺴﺎنـے

ادامه نوشته »

نظر دیگران

ارزش خود را به نظرات دیگران گره نزنید  اگر ارزش شما نزد خودتان به این بستگی دارد که دیگران چقدر برای شما ارزش قائل می شوند،به احتمال زیاد جزو آن دسته از افراد هستید که تمام زندگیشان را وقف راضی نگه داشتن دیگران می کنند. لازم نیست همه از شما ...

ادامه نوشته »

پدر

پدری دست بر شانه پسر گذاشت و از او پرسید:فکر می کنی ،تو میتوانی مرا بزنی یا من تو را؟ پسر جواب داد:من میزنم پدر ناباورانه دوباره سوال را تکرار کرد ولی باز همان جواب را شنید پدر با ناراحتی از کنار پسر رد شد  بعد از چند قدم دوباره ...

ادامه نوشته »