خانه / داستانک / یک اشتباه

یک اشتباه

 

۳۸۷۱۹۸۷۷۷۸_۱e1b4f19ed_o

روزی یک معلم در کلاس ریاضی شروع به نوشتن بر روی تخته‌سیاه کرد
۹*۱=۷
۹*۲=۱۸
۹*۳=۲۷
۹*۴=۳۶
۹*۵=۴۵
۹*۶=۵۴

وقتی کارش تمام شد به دانش‌آموزان نگاه کرد ، آن‌ها دیگر نتوانستند جلوی خود را بگیرند و شروع به خنده کردند وقتی او پرسید چرا می‌خندید ، یکی ازدانش‌آموزان اشاره کرد که معادله اولی اشتباه است معلم پاسخ داد : “من معادله اول را عمدا اشتباه نوشتم ، تا درسی بسیار مهم به شما دهم دنیا با شماهمین‌گونه رفتار خواهد کرد همان‌طور که می‌بینید من ۵ معادله را درست نوشتم ،اما شما به آن‌ها هیچ اهمیتی ندادید! همه‌ی شما فقط به خاطر آن یک اشتباه به من خندیدید و من را پیش داوری کردید ، دنیاهمیشه به خاطرموفقیت‌ها و کارهای خوب‌تان از شما قدردانی نمی‌کند، اما در مقابل یک اشتباه سریع با شما برخورد خواهد کرد.
 پس قوی‌تر از پیش داوری هایی که همیشه وجود خواهند داشت باشید.

همچنین ببینید

آدم خوب، هیچوقت عوض نشو…

آدم خوب، هیچوقت عوض نشو… رفتم توی مغازه تعمیرات کامپیوتر و گفتم: ببخشید این تبلت ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.