خانه / بایگانی برچسب: سخن روز (صفحه 72)

بایگانی برچسب: سخن روز

سخن روز

زندگی را … گر توانستی به کام یک نفر شیرین کنی… یا توانستی زمین تشنه ای را سرخوش از باران کنی… گر توانستی تو یک مرغ گرفتار از قفس بیرون کنی… یا توانستی که دیوار اسارت از بنا ویران کنی… گر توانستی به خوان رنگی ات یک رهگذر مهمان کنی… ...

ادامه نوشته »

سخن روز

هفت پند زیبا در پوشیدن خطای دیگران، شب باش؛ در فروتنی، زمین باش؛ در مهر و دوستی، خورشید باش؛ در هنگام خشم و غضب، کوه باش؛ در سخاوت و یاری به دیگران، رود باش؛ در کنار آمدن با دیگران، دریا باش؛ خودت باش همانگونه که مینمایی… در پناه حق، شاد ...

ادامه نوشته »

سخن روز

سنگریزه ریز است و ناچیز … اما اگر در جوراب یا کفش باشد ، ما را از راه رفتن باز می‌دارد !!! در زندگی هم ؛ بعضی مسائل ریزند و ناچیز … اما مانع حرکت به سمت خوبی ها و آرامش ما میشوند !!! کم احترامی یا نامهربانی به والدین ...

ادامه نوشته »

سخن روز

یکی گفت: چه دنیای بدی حتی شاخه های گل هم خار دارند! دیگری گفت: چه دنیای خوبی حتی شاخه های پر خار هم گل دارند! عظمت در تفکر است، نه در چیزی که میبینیم…!!! ⭐️ نگاهتون زیبا⭐️

ادامه نوشته »

سخن روز

بزرگی میگفت ؛ زنده بودن حرکتی است افقی ، از گهواره تا گور …… اما زندگی کردن حرکتی است عمودی ، از فرش تا عرش …… زندگی یک تداوم بی نهایت اکنون هاست … ماموریت ما در زندگی ” بی مشکل زیستن ” نیست ، ” با انگیزه زیستن ” ...

ادامه نوشته »

سخن روز

از کنار جوی کوچکی که رد می شوم، صدای آرام آب به گوش می رسد. فکر می کنم چه زیباست نگاه کردن به این آب و چرا صدای آب تا این اندازه دلنشین است. آنچه این گونه زیبایی می آفریند،خود آب نیست بلکه عبور و گذر آب از جوی است ...

ادامه نوشته »

سخن روز

درود به خداوندی که ما را لایق زمین دانست و درود به مهری که در دل‌هامان جاری‌ست درود به امید، آینده، امروز، دیروز، فردا درود به تو که از روح خدایی و برای بهشتی زیستن به این زمین آمدی صبح قشنگ شما مهربان  دوست داشتنی بخیر و شادی شاد و ...

ادامه نوشته »

سخن روز

انسان بی شباهت به «آب» نیست.. اگربخواهد زنده باشد و زندگی ببخشد، باید جریان داشته باشد.. باید پی برخورد با سنگها و سختیها را به تنش بمالد.. باید شجاعت چشیدن گرم و سرد روزگار را داشته باشد.. تا باران شودو بر جهان ببارد.. وگرنه کسی که تحمل سختی ها را ...

ادامه نوشته »