روزی شیطان همه جا اعلام کرد قصد دارد از کارش دست بکشد و وسایلش را با تخفیف ویژه به حراج بگذارد! همه مردم جمع شدن و شیطان وسایلی از قبیل : غرور، خودبینی، شهوت، مال اندوزی، خشم، حسادت، شهرت طلبی و دیگر شرارت ها را عرضه کرد… در میان همه ...
ادامه نوشته »ظرفیت انسان ها
مردی از دست روزگار سخت می نالید پیش استادی رفت و برای رفع غم و رنج خود راهی خواست استاد لیوان آب نمکی را به خورد او داد و از مزه اش پرسید؟ آن مرد آب را به بیرون از دهان ریخت و گفت: خیلی شور و غیر قابل تحمل ...
ادامه نوشته »سخن روز
با تمرکز روی افکار مثبت و خاطرات شیرین می توانیم پیامهای قدرتمندی را به ضمیر ناخودآگاه خود وارد نماییم تا هم باورهای عالی در ما ایجاد شود ،هم باعث جذب نیکی ها و زیباییهای دنیا به سوی خود بشویم، زیرا ضمیر ناخودآگاه بر اساس همان پیام های دریافتی، کائنات را ...
ادامه نوشته »مداد زندگی
عالمی مشغول نوشتن با مداد بود. کودکی پرسید : چه می نویسی؟ عالم لبخندی زد و گفت: مهم تر از نوشته هایم ، مدادی است که با آن می نویسم می خواهم وقتی بزرگ شدی مثل این مداد بشوی! پسرک تعجب کرد! چون چیز خاصی در مداد ندید عالم گفت: ...
ادامه نوشته »سخن روز
حضرت سلیمان و مورچه عاشق
روزی حضرت سلیمان مورچهای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاکهای پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل میشوی مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او ...
ادامه نوشته »سخن روز
چه شادی هایی که زیر پای انسانها سرکوب شدند، زیرا بیشتر افراد به آسمان توجه دارند و آنچه را که زیر پاهایشان است نادیده می گیرند.
ادامه نوشته »کم گوی
ازحکیمی پرسیدند که چرا استماع تو از نطق تو زیادت است؟ گفت: زیرا که مرا دو گوش داده اند و یک زبان ، یعنی دو چندان که می گویی می شنوی… کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی چیزی که نپرسند ، تو از پیش مگوی از آغاز دو ...
ادامه نوشته »کودک نابغه
ادیسون به خانه بازگشت یادداشتی به مادرش داد، گفت: این را آموزگارم داد گفت فقط مادرت بخواند، مادر در حالی که اشک در چشمان داشت برای کودکش خواند: “فرزند شما یک نابغه است و این مدرسه برای او کوچک است آموزش او را خود بر عهده بگیرید” سالها گذشت مادرش ...
ادامه نوشته »سخن روز
وقتی بدونی از زندگیت چی میخوای و واقعا بهش علاقه داشته باشی بالاخره راه رسیدن بهش رو پیدا میکنی…
ادامه نوشته »