جوان ثروتمندی نزد عالم رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. عالم او را به کنار پنجره برد و پرسید: چه می بینی؟ گفت: آدم هایی که می آیند و می روند و گدای کوری که در کوچه صدقه می گیرد بعد آینه بزرگی به او نشان داد ...
ادامه نوشته »سخن روز
چطور فرزندمان یک مدیر موفق شود؟
ما میتوانیم فرزندانی تربیت کنیم که مدیران موفق آینده باشند، اما تنها به این شرط که روی این هدفمان کار کنیم. چند چیز در زندگی وجود دارد که ارزش وقت و تلاش شما را دارد. همهی ما دوست داریم فرزندانمان در آینده مدیران و رهبران خوبی بشوند، میخواهیم شجاع و ...
ادامه نوشته »داستانک:بخشیدن هنری است که هر کسی ندارد.
یک روز دو دوست با هم و با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور می کردند.بعد از چند ساعت سر موضوعی با هم اختلاف پیدا کرده و به مشاجره پرداختند.وقتی که مشاجره آنها بالا گرفت ناگهان یکی از دو دوست به صورت دوست دیگرش سیلی محکمی زد .بعد ...
ادامه نوشته »داستانک:کینه و نفرت
معلم یک مدرسه به بچه های کلاس گفت که میخواهد با آنها بازی کند. او به آنها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکی بردارند و درون آن به تعداد آدم هایی که از آنها بدشان می آید ، سیب زمینی بریزند و با خود به مدرسه بیاورند. فردا بچه ها ...
ادامه نوشته »