امام صادق (ع) فرمود: هر گاه اراده کردید چیزی از حوائج دنیا را از خدای سبحان مسألت نمایید، ابتدا باید خدای عزوجل را ستایش کنید و سپس صلوات بر محمد و آل محمد بفرستید، پس آنگاه حاجت خود را از خداوند کریم بخواهید. آن حضرت فرمودند: مردی وارد مسجد شد ...
ادامه نوشته »میلاد با سعادت جوادالائمه(ع)، بر شما مبارک.
خجسته میلاد نهمین نور خدای سرمد، دریای جود و سخاوت، حضرت محمدتقی، جوادالائمه (ع) ، بر دوستداران و شیفتگان خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام تهنیت باد.
ادامه نوشته »توصیه های کاربردی به خانواده ها درباره تعطیلات نوروز
زندگی سالم- مریم سادات کاظمی: عید سعید نوروز از بزرگترین اعیاد ایرانیان است. مردم از چندین هفته مانده به شروع بهار با خانه تکانی و خرید عید به استقبال نوروز می روند. هیجانات مثبت بزرگترها، کودکان را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. در اینجا توجه به چند نکته که ...
ادامه نوشته »حکایت ایمنی از خلق
روزی امیر المؤمنین علی علیه السلام در حجره بودند و غلامی از آن او، بر در حجره نشسته بود. امیرالمؤمنین او را آواز داد، او می شنید و جواب نمی داد. حضرت بیرون آمد و فرمود: ای غلام آواز من نمی شنیدی؟ گفت: بلی فرمود: چرا جواب ندادی؟ گفت: برای ...
ادامه نوشته »فرشته های مسافر
دو فرشته مسافر، برای گذراندن شب، در خانه یک خانواده ثروتمند فرود آمدند. این خانواده رفتار نامناسبی داشتند و دو فرشته را به مهمانخانه مجللشان راه ندادند، بلکه زیرزمین سرد خانه را در اختیار آنها گذاشتند. فرشته پیر در دیوار زیر زمین شکافی دید و آن را تعمیر کرد. وقتی ...
ادامه نوشته »ثروتمند بی پول!
هوا بدجورى توفانى بود و آن پسر و دختر کوچولو حسابى از سرما مچاله شده بودند. هردو لباسهاى کهنه و گشادى به تن داشتند و پشت در خانه مىلرزیدند. پسرک پرسید: «ببخشین خانم! کاغذ باطله دارین» کاغذ باطله نداشتم و وضع مالى خودمان هم چنگى به دل نمى زد و ...
ادامه نوشته »مواظب سنگریزه ها باشید!
روزی حکیمی در میان کشتزارها قدم میزد که با مرد جوان غمگینی روبهرو شد. حکیم گفت: «حیف است در چنین روز زیبایی غمگین باشی.» مرد جوان نگاهی به دور و اطراف خود انداخت و پاسخ داد:«حیف است!؟ من که متوجه منظورتان نمیشوم!» گرچه چشمان او مناظر طبیعت را میدید اما ...
ادامه نوشته »داستان زیبای دوستی
دوست دیرینه اش در وسط میدان جنگ افتاده ، می توانست بیزاری و نفرتی که از جنگ تمام وجودش را فرا گرفته ، حس کند.سنگر آنها توسط نیروهای بی وقفه دشمن محاصره شده بود. سرباز به ستوان گفت که آیا امکان دارد بتواند برود و خودش را به منطقه مابین ...
ادامه نوشته »حکایت خیرین مسجدساز
عده ای مسجدی می ساختند، بهلول سر رسید و پرسید: چه می کنید؟ گفتند: مسجد می سازیم. گفت: برای چه؟ پاسخ دادند: برای چه ندارد، برای رضای خدا. بهلول خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند، محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند «مسجد بهلول» شبانه آن را ...
ادامه نوشته »