خانه / بایگانی برچسب: عارفانه (صفحه 3)

بایگانی برچسب: عارفانه

داستانک:دزد یا مدیر

۱- روزی در دفتر یک وکیل نشسته بودم که با بزرگترین سارق حرفه ای آشنا شدم. از او  پرسیدم چگونه به اینجا رسیدی؟  با تبسمی گفت :سببش مادرم بود، گفتم چگونه؟ گفت: چهارم ابتدایی بودم و روزی از مدرسه باز گشتم در حالی که مداد سیاهم گم شده بود. هنگامی ...

ادامه نوشته »

داستانک:فراموش کردن چیزهای پرارزش

روزی دست پسر بچه ای که در خانه با گلدان کوچکی بازی می کرد، در آن گیر کرد و هر کاری کرد، نتوانست دستش را از گلدان خارج کند. به ناچار پدرش را به کمک طلبید.  اما پدرش هم هر چه تلاش کرد نتوانستند دست پسر را از گلدان خارج ...

ادامه نوشته »