مردی خسیس تمام دارایی اش را فروخت و طلا خرید. او طلاها را در گودالی در حیاط خانهاش پنهان کرد. او هر روز به طلاها سر میزد و آنها را زیر و رو میکرد. تکرار هر روزه این کار یکی از همسایگانش را مشکوک کرد. همسایه، یک روز مخفیانه به ...
ادامه نوشته »سخن روز
سخن روز
باور
در سال ١٩٧٧ یک مرد ۶٣ ساله ، عقب یک ماشین بیوک را از روی زمین بلند کرد تا دست نوه اش را از زیر آن بیرون آورد … قبل از آن هیچ چیزی سنگین تر از کیسه ٢٠ کیلویی بلند نکرده بود ! او بعدها کمی دچار افسردگی شد ...
ادامه نوشته »سخن روز
آغاز ولایت و امامت حضرت مهدی (عج) بر منتظران آن حضرت مبارک باد.
سخن روز
کودک نابغه
ادیسون به خانه بازگشت یادداشتی به مادرش داد، گفت: این را آموزگارم داد گفت فقط مادرت بخواند، مادر در حالی که اشک در چشمان داشت برای کودکش خواند: “فرزند شما یک نابغه است و این مدرسه برای او کوچک است آموزش او را خود بر عهده بگیرید” سالها گذشت مادرش ...
ادامه نوشته »سخن روز
توفان زندگی
دختر کوچکی هرروز پیاده به مدرسه می رفت وبرمی گشت آن روزصبح هوا رو به وخامت گذاشت و توفان و رعد و برق شدیدی درگرفت. مادرکودک نگران شده بود که مبادا دخترش از توفان بترسد، به همین جهت تصمیم گرفت بااتومبیل خود به دنبال دخترش برود. در وسط های راه، ...
ادامه نوشته »